ترانه ی کردی
شو تیده خیالم و هوای مانگ چویلت
رشیه ی گل صد رنگ ، له پای مانگ چویلد
خور تیده تماشای دو کل مست چو تو
شو تیه ی که هساریل بمنین له خوتو
هر چی گل و گلباخیه له شوق تو گل کید
هر چی شو ایلاخیه له شوق تو گل کید
بو تا تم و توز دل دیوانه بنیشی
تا جامک دل نقش خیال تو بکیشی
بو تا نفست بوده بش باخ خیالم
تا عشق بنیشیدن چرداخ خیالم
شباهنگام دیدن مهتاب تداعی کننده ماه چشمانت است گویی که نور مهتاب همچو گل صدرنگ از ماه چشمانت فرو میریزد
آفتاب به تماشای آهوی چشمانت مینشیند شب میآید که ستارههاخواب تو را ببینند
تمام گلها از شوق ظهور تو میشکفند تمام شبهای ایل از شوق دیدارتو سرشار است
بیا تا غبار و مه این دل دیوانه فرو بنشیند و آیینهوار نقش خیال تو را ترسیم کند
بیا تا نفست سهم باغ خیال من بشود و عشق چادر بزند بر دلم.
شو تیده خیالم و هوای مانگ چویلت
رشیه ی گل صد رنگ ، له پای مانگ چویلد
خور تیده تماشای دو کل مست چو تو
شو تیه ی که هساریل بمنین له خوتو
هر چی گل و گلباخیه له شوق تو گل کید
هر چی شو ایلاخیه له شوق تو گل کید
بو تا تم و توز دل دیوانه بنیشی
تا جامک دل نقش خیال تو بکیشی
بو تا نفست بوده بش باخ خیالم
تا عشق بنیشیدن چرداخ خیالم
شباهنگام دیدن مهتاب تداعی کننده ماه چشمانت است گویی که نور مهتاب همچو گل صدرنگ از ماه چشمانت فرو میریزد
آفتاب به تماشای آهوی چشمانت مینشیند شب میآید که ستارههاخواب تو را ببینند
تمام گلها از شوق ظهور تو میشکفند تمام شبهای ایل از شوق دیدارتو سرشار است
بیا تا غبار و مه این دل دیوانه فرو بنشیند و آیینهوار نقش خیال تو را ترسیم کند
بیا تا نفست سهم باغ خیال من بشود و عشق چادر بزند بر دلم.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه