آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
سولیست ویولون : مجتبی میرزاده
نوازنده ی پیانو : سامان احتشامی
نوازنده ی تار : بهزاد خدارحمی
نوازنده ی ابوا : فرشید حفظی فرد
نوازنده ی کنترباس : علیرضا خورشید فر
نوازنده ی فلوت : ناصر رحیمی
نوازنده ی ویولون سل : کریم قربانی
سولیست ویولون : مجتبی میرزاده
نوازنده ی پیانو : سامان احتشامی
نوازنده ی تار : بهزاد خدارحمی
نوازنده ی ابوا : فرشید حفظی فرد
نوازنده ی کنترباس : علیرضا خورشید فر
نوازنده ی فلوت : ناصر رحیمی
نوازنده ی ویولون سل : کریم قربانی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:00كام جهان از تو و این سوز نهان از من عیش مدام از تو و این اشك روان از من ناله ی شب ها ز من و بزم طرب از تو بخت جوان از تو و غم های جهان از من نگرانم نگرانم كه تو یار دگرانی تو عزیز من و اما به كنار دگرانی بگذر دیگر ز جان من تنها شدم جانا دیگر منم به جان تو ، رسوا شدم جانا بگذشته ز مستی از می زدگانم رسوایی جمع رسوا شدگانم نگرانم نگرانم كه تو یار دگرانی تو عزیز من و اما به كنار دگرانی چه كرده ام چه گفته ام كاین عمر گرانی با غم به سر آرم با كار كسی من كاری كه ندارم من بی دل عمری تنها بودم بودم به امید وصل فردا بودم بودم كام جهان از تو و این سوز نهان از من عیش مدام از تو و این اشك روان از من ناله ی شب ها ز من و بزم طرب از تو بخت جوان از تو و غم های جهان از من
-
7:27نمانده چرا در زمانه ی ما رنگ مهر و وفا عشق و صدق و صفایی ، خدایا خدایا خدایا كشد به كجا كار اهل صفا ، ای رقم زن ما تا به كی ناروایی خدایا خدایا خدایا كجا بگریزم كه غم مشناسد نشان مرا چه چاره كنم تا زمانه بفهمد زبان مرا غمم به سر و آتشم به دل و بس كه من ناله كردم دلی نشود تا خبر ز غمم نیمه شب ناله كردم به جلوه همی در دل جمع خوبان نشسته تویی به شكوه همی در پی عمر كوته فتاده منم به خنده همی دامن از دست یاران كشیده تویی به گریه همی سر به دامان صحرا نهاده منم دگر چه بود لطف این زندگانی تهی چو شود ساغر مهربانی نمانده چرا در زمانه ی ما رنگ مهر و وفا عشق و صدق و صفایی خدایا خدایا خدایا كشد به كجا كار اهل صفا ای رقم زن ما تا به كی ناروایی خدایا خدایا خدایا
-
5:25ز نسیم سحر خبر آمد كه سیاهی شب به سر آمد تو كه می زده ای چه نشستی كه سپیده زد و سحر آمد به سوی بستان شو به بساط چمن نظری كن كه چه تازه گلی بدمیده كه لطافت دانه ی شبنم به طراوت او نرسیده چو غنچه خندان شو زان پیوند نوین كاندر دوران زده شد بنگر كه چه زیبا گلی آمد به چمن هر بلبلی از گلشنی آمد به سخن ساغی به گردش آور جام جهان نما را مطرب ترانه خوان كن ساز طرب فزا را زینت شده گلشن ز مبارك ثمری دل ها شده شادان ز سرور دگری
-
6:25من طالب وصلت نبودم گر سوی بامت پر گشودم گفتم مگر جویم ترا در خلوت دل دنبال دل افتاده ام منزل به منزل افتان و خیزان می روم صحرا به صحرا طوفان عشقم می كشد دریا به دریا كو آنكه داند مشكل من این محنت بی حاصل من تا كی خداوندا جدایی این محنت بی حاصل من وای از من و وای از دل من آن شور تو آن تاب من كو آن خلوت مهتاب من كو كودیده بی خواب من كو آن دل بی تاب من كو كو كو آن حالت آشفته ام كو راز به عالم گفته ام كو اشك چون سیلاب من آن دیده بی خواب من كو كو كو افتان و خیزان می روم صحرا به صحرا طوفان عشقم می كشد دریا به دریا كو آن كه داند مشكل من این محنت بی حاصل من تا كی خداوندا جدایی وای من و وای از دل من گفتم مگر جویم تو را در خلوت دل دنبال دل افتاده ام منزل به منزل
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه