مرثیه ارکسترال (بازخوانی نوحه قدیمی)
ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چه ها در این ستم آباد کرده ای
کام یزید دادی وز کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای
بهر خسی که بار درخت شقاوت است
در باغ دین چه با گل وشمشاد کرده ای
ای زاده زیاد نکرده به هیچ کس
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای
در وصفت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای
ای حُجّت خدای، که عشقت امان ماست
ذکر تو در محافل روضه نشان ماست
خون گریه کن که ماتم جد غریب توست
یار دل حزین تو آه و فغان ماست
ما را نوای نوحه جد او جانفزاست
الحق که روضه،داروی روح و روان ماست
هرجا که میرویم دم از عشق میزنیم
آری حدیث مهر تو ورد زبان ماست
ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چه ها در این ستم آباد کرده ای
کام یزید دادی وز کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای
بهر خسی که بار درخت شقاوت است
در باغ دین چه با گل وشمشاد کرده ای
ای زاده زیاد نکرده به هیچ کس
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای
در وصفت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای
ای حُجّت خدای، که عشقت امان ماست
ذکر تو در محافل روضه نشان ماست
خون گریه کن که ماتم جد غریب توست
یار دل حزین تو آه و فغان ماست
ما را نوای نوحه جد او جانفزاست
الحق که روضه،داروی روح و روان ماست
هرجا که میرویم دم از عشق میزنیم
آری حدیث مهر تو ورد زبان ماست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه