ترانه ارکسترال ساخته محمدرضا چراغعلی، 1380
من تشنه یک جرعه ایثار
تو در سکوت غم گرفتار
من مثل عصر جمعه غمگین
تو پر رویاهای رنگین
من بندی یک قلعه دور
تو تکسواری اسبت از نور
ایمان به تو تا آخرین نبض حیات
ایمان به تو ای آخرین مرد نجات
این شوره خاک با تو پر از شکفتنه
خاموشی هم لبریز از تو گفتنه
با هر ترانه فصل رهایی تو را میخوانم
هر پاره ی تن اسم شریف تو را می دانم
شعر صدا تن زخمی دست کرامتت کجاست
مجروح عشق رعنای قامتت کجاست
من تشنه یک جرعه ایثار
تو در سکوت غم گرفتار
من مثل عصر جمعه غمگین
تو پر رویاهای رنگین
من بندی یک قلعه دور
تو تکسواری اسبت از نور
ایمان به تو تا آخرین نبض حیات
ایمان به تو ای آخرین مرد نجات
این شوره خاک با تو پر از شکفتنه
خاموشی هم لبریز از تو گفتنه
با هر ترانه فصل رهایی تو را میخوانم
هر پاره ی تن اسم شریف تو را می دانم
شعر صدا تن زخمی دست کرامتت کجاست
مجروح عشق رعنای قامتت کجاست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه