تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
توی این شب های خاموش
تویی اون صدای جاری
واسه این کویر تشنه
خبر از بارون می یاری
تویی که می گیری
دست نسیمو
تویی که می یاری
عطر بهارو
به سپیده می رسونی
شب تلخ انتظارو
آسمون نذار که بی تو
قفس پرنده باشه
یه نگاه کن تا زمینم
مثل باغ آینه ها شه
جاده ها پر از غبارن
مه گرفته قله ها رو
گم می شیم تو ظلمت شب
تا نگیری دست ما رو
آسمون دلش گرفته
آسمون بی ستاره
منتظر نشسته انگار
چشم به راه یک سواره
تو بیا و با نگاهی
شب عالمو سحر کن
تویی که سفیر صبحی
به دیار ما سفر کن
توی این شب های خاموش
تویی اون صدای جاری
واسه این کویر تشنه
خبر از بارون می یاری
تویی که می گیری
دست نسیمو
تویی که می یاری
عطر بهارو
به سپیده می رسونی
شب تلخ انتظارو
آسمون نذار که بی تو
قفس پرنده باشه
یه نگاه کن تا زمینم
مثل باغ آینه ها شه
جاده ها پر از غبارن
مه گرفته قله ها رو
گم می شیم تو ظلمت شب
تا نگیری دست ما رو
آسمون دلش گرفته
آسمون بی ستاره
منتظر نشسته انگار
چشم به راه یک سواره
تو بیا و با نگاهی
شب عالمو سحر کن
تویی که سفیر صبحی
به دیار ما سفر کن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه