تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
ای یار من ، دلدار من
ای روی تو ، گلزار من
جز تو دلبری ندارم
یار و یاوری ندارم
کنون که با نگاه خود
شرر زدی به جان من
چرا نظر نمی کنی
به جان ناتوان من
نگار من بگو کجایی
امان از این همه جدایی
عشقت به دل ها جوانه زده
آتش به جان زمانه زده
بیا فنا کن وجود ما را
تمام بود و نبود ما را
خوشا ز خود جدا شدن
ز ما و من رها شدن
غم تو را به جان خریدن
خوشا به کوی عاشقی
می از سبوی عاشقی
خوشا ز خود به تو رسیدن
بهار بی خزان تویی
نشان بی نشان تویی
ز چشم من چرا نهانی
ببین که جان عاشقان
به سوی تو شده روان
تویی که راحت روانی
شکسته بی تو جام من
سحر نگشته شام من
نگار من ، بگو کجایی
امان از این همه جدایی
ای یار من ، دلدار من
ای روی تو ، گلزار من
جز تو دلبری ندارم
یار و یاوری ندارم
کنون که با نگاه خود
شرر زدی به جان من
چرا نظر نمی کنی
به جان ناتوان من
نگار من بگو کجایی
امان از این همه جدایی
عشقت به دل ها جوانه زده
آتش به جان زمانه زده
بیا فنا کن وجود ما را
تمام بود و نبود ما را
خوشا ز خود جدا شدن
ز ما و من رها شدن
غم تو را به جان خریدن
خوشا به کوی عاشقی
می از سبوی عاشقی
خوشا ز خود به تو رسیدن
بهار بی خزان تویی
نشان بی نشان تویی
ز چشم من چرا نهانی
ببین که جان عاشقان
به سوی تو شده روان
تویی که راحت روانی
شکسته بی تو جام من
سحر نگشته شام من
نگار من ، بگو کجایی
امان از این همه جدایی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:21
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه