تصنیفی با خوانندگی و آهنگسازی حسامالدین سراج ضبط شده در 1375.
لب لعل ای نگار دریغ از ما مدار
که مهمان توام امشب به یک ساغر شراب
به رویم گر غم کند تا کی ستم
زمن اشک از تو مژگان از رخم بفشان غبار
شب قدرم ز ره بنه بر خوان رطب
که دل آمد به مهمانی به بزمت روزه دار
عاشق اصفهانی
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بی نشان چه گوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز
سعدی
به شوق روی دوست دلم پرهای هوست
چه در این پرده زد مطرب که دل شد بی قرار
عاشق اصفهانی
لب لعل ای نگار دریغ از ما مدار
که مهمان توام امشب به یک ساغر شراب
به رویم گر غم کند تا کی ستم
زمن اشک از تو مژگان از رخم بفشان غبار
شب قدرم ز ره بنه بر خوان رطب
که دل آمد به مهمانی به بزمت روزه دار
عاشق اصفهانی
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بی نشان چه گوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز
سعدی
به شوق روی دوست دلم پرهای هوست
چه در این پرده زد مطرب که دل شد بی قرار
عاشق اصفهانی
کاربر مهمان
کاربر مهمان