تصنیف ارکسترال در فضای موسیقی دستگاهی با مضمون مادر
تو پاکی زلالی تو ای روح باران
تو پیوسته سبزی به رسم بهاران
تو معنای بودن تو عزم حضوری
اگر مرده بودم، تو سنگ صبوری
تو شعر شعوری شگرفی غریبی
تو دور از ریایی تو دور از فریبی
تو خوب و صمیمی چو آیین هستی
چه یکرنگ و پاکی، چه بی کینه هستی
پر از شبنم و گل پر از آسمان است
نگاهت مرا تا خدا می رساند
ببین از کجا تا کجا می رساند
تو ماهی شب غم، شب غربتم را
مرا می رسانی به دیدار فردا
به جز دامن تو پناهی ندارم
تویی مونس من تویی یاور من
تویی غمگسارم تو ای مادر من
تو پاکی زلالی تو ای روح باران
تو پیوسته سبزی به رسم بهاران
تو معنای بودن تو عزم حضوری
اگر مرده بودم، تو سنگ صبوری
تو شعر شعوری شگرفی غریبی
تو دور از ریایی تو دور از فریبی
تو خوب و صمیمی چو آیین هستی
چه یکرنگ و پاکی، چه بی کینه هستی
پر از شبنم و گل پر از آسمان است
نگاهت مرا تا خدا می رساند
ببین از کجا تا کجا می رساند
تو ماهی شب غم، شب غربتم را
مرا می رسانی به دیدار فردا
به جز دامن تو پناهی ندارم
تویی مونس من تویی یاور من
تویی غمگسارم تو ای مادر من
کاربر مهمان