مرثیه ساخته ی محمدعلی قدمی
ای آنکه در عزای تو چشم جهان گریست
وز درد جان گزای تو هفت آسمان گریست
تنها نه آدمی ز غمت خون ز دیده ران
در ماتم تو عرش و زمین و زمان گریست
هر کو حدیث درد جگر سوز تو شنید
لرزان چو شمع با دل آتشفشان گریست
زین داغ دل مرتضی به بهشت برین گداخت
زین درد مجتبی به ریاض جنان گریست
از محنت تو شور به جن و ملک بتافت
وز انده تو دیده ی پیر و جوان گریست
ای آنکه در عزای تو چشم جهان گریست
وز درد جان گزای تو هفت آسمان گریست
تنها نه آدمی ز غمت خون ز دیده ران
در ماتم تو عرش و زمین و زمان گریست
هر کو حدیث درد جگر سوز تو شنید
لرزان چو شمع با دل آتشفشان گریست
زین داغ دل مرتضی به بهشت برین گداخت
زین درد مجتبی به ریاض جنان گریست
از محنت تو شور به جن و ملک بتافت
وز انده تو دیده ی پیر و جوان گریست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه