تصنیف سه گاه ساخته شهرام منظمی
چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز محرمان سراپرده ی وصال شوم
ز بندگان خداوندگار خود باشم
ز دست بخت گران خواب و کار بی سامان
اگر کنم گله ای رازدار خود باشم
همیشه پیشه ی من عاشقی و رندی بود
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز محرمان سراپرده ی وصال شوم
ز بندگان خداوندگار خود باشم
ز دست بخت گران خواب و کار بی سامان
اگر کنم گله ای رازدار خود باشم
همیشه پیشه ی من عاشقی و رندی بود
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه