تصنیفی در آواز دشتی با آهنگسازی امین الله رشیدی
تو را ز حق آشنایی یارا
رها کن از غم جدایی ما را
بیا که بی تو روزگارم
سرشک غم ز دیده گانم تا کی؟
تو راحت روانی تو روح جاودانی
چرا چرا چرا نیایی؟
تو چشمه حیاتی تو ساحل نجاتی
بگو بگو بگو کجایی؟
به عشق تو دچارم
دلا مثال مجنون
دو چشم انتظارم
ببین نشسته در خون
در آرزوی رویت بر آتش غمم من
به جستجوی کویت بگو کجا من؟
بیا که از غم شکسته قلبم
بیا که در دل ندیده مرهم
بیا که روزم به شب رسیده
بیا که جانم به لب رسیده
تو راحت روانی تو روح جوانی
چرا چرا چرا نیایی؟
تو چشمه حیاتی
تو ساحل نجاتی
بگو بگو بگو کجایی؟
تو را ز حق آشنایی یارا
رها کن از غم جدایی ما را
بیا که بی تو روزگارم
سرشک غم ز دیده گانم تا کی؟
تو راحت روانی تو روح جاودانی
چرا چرا چرا نیایی؟
تو چشمه حیاتی تو ساحل نجاتی
بگو بگو بگو کجایی؟
به عشق تو دچارم
دلا مثال مجنون
دو چشم انتظارم
ببین نشسته در خون
در آرزوی رویت بر آتش غمم من
به جستجوی کویت بگو کجا من؟
بیا که از غم شکسته قلبم
بیا که در دل ندیده مرهم
بیا که روزم به شب رسیده
بیا که جانم به لب رسیده
تو راحت روانی تو روح جوانی
چرا چرا چرا نیایی؟
تو چشمه حیاتی
تو ساحل نجاتی
بگو بگو بگو کجایی؟
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه