تصنیف دشتی ساخته ی علی تحریری
هرکه با تو یک دم به سر برد خود اسیر ماتم نمی شود
شادی تو را هرکه بنگرد دل شکسته از غم نمی شود
یار مهربان راحت روان
رخ چرا ز من میکنی نهان
گر ببینمت یا نبینمت مهرم به تو کم نمی شود
گر چه از فراقش در آتشم
از طلب دمی پا نمی کشم
با فلک بگو پشت عاشقان زیر بار غم خم نمی شود
در فراق تو گرچه روز و شب با بهانه ای گریه می کنم
انتظار ما را طبیب جان این بهانه مرهم نمی شود
هرکه با تو یک دم به سر برد خود اسیر ماتم نمی شود
شادی تو را هرکه بنگرد دل شکسته از غم نمی شود
یار مهربان راحت روان
رخ چرا ز من میکنی نهان
گر ببینمت یا نبینمت مهرم به تو کم نمی شود
گر چه از فراقش در آتشم
از طلب دمی پا نمی کشم
با فلک بگو پشت عاشقان زیر بار غم خم نمی شود
در فراق تو گرچه روز و شب با بهانه ای گریه می کنم
انتظار ما را طبیب جان این بهانه مرهم نمی شود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:39
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه