ترانه ی پاپ
دیشب غم تنهایی مهمون دل ما بود
آن غم که به هر تقدیر در آب و گل ما بود
بارون شبانگاهی در پنجره ام می ریخت
با چلچله ها آواز از حنجره ام می ریخت
تصویر خیال تو در آینه پیدا بود
هم صحبت و هم خونه ، با ایی دل شیدا بود
با آینه همراهت با نور سفر کرده ام
آنجا که شکیبایی با آه سفر کرده ام
چون فاصله ها با تو در سایه ی شب گم شد
مرغ سحر از پرده سرگرم ترنم شد
گفتم به دل این دیدار افسانه و حالی بود
در آینه ی پندار خوبی و خیالی بود
دیشب غم تنهایی مهمون دل ما بود
آن غم که به هر تقدیر در آب و گل ما بود
بارون شبانگاهی در پنجره ام می ریخت
با چلچله ها آواز از حنجره ام می ریخت
تصویر خیال تو در آینه پیدا بود
هم صحبت و هم خونه ، با ایی دل شیدا بود
با آینه همراهت با نور سفر کرده ام
آنجا که شکیبایی با آه سفر کرده ام
چون فاصله ها با تو در سایه ی شب گم شد
مرغ سحر از پرده سرگرم ترنم شد
گفتم به دل این دیدار افسانه و حالی بود
در آینه ی پندار خوبی و خیالی بود
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه