برنامه ای در آواز ابوعطا در آواز محمود محمودی خوانساری و تار لطف الله مجد
در فغانم از دل دیر آشنای خویشتن
خو گرفتم همچو نی با ناله های خویشتن
جز غم و دردی که دارد، دوستی ها با دلم
یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن
من کی ام؟ دیوانه ای کز جان خریدار غم است
راحتی را مرگ می داند برای خویشتن
شمع بزم دوستانم، زنده ام از سوختن
در ورای روشنی بینم فنای خویشتن
غنچه ی پژمرده ای هستم، که از کف داده ام
در بهار زندگی، عطر و صفای خویشتن
آرزوهای جوانی، همچو گل بر باد رفت
آرزوی مرگ دارم از خدای خویشتن
همدمی دلسوز نبود، مهستی را همچو گلی
خود بباید اشک ریزد در عزای خویشتن
در فغانم از دل دیر آشنای خویشتن
خو گرفتم همچو نی با ناله های خویشتن
جز غم و دردی که دارد، دوستی ها با دلم
یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن
من کی ام؟ دیوانه ای کز جان خریدار غم است
راحتی را مرگ می داند برای خویشتن
شمع بزم دوستانم، زنده ام از سوختن
در ورای روشنی بینم فنای خویشتن
غنچه ی پژمرده ای هستم، که از کف داده ام
در بهار زندگی، عطر و صفای خویشتن
آرزوهای جوانی، همچو گل بر باد رفت
آرزوی مرگ دارم از خدای خویشتن
همدمی دلسوز نبود، مهستی را همچو گلی
خود بباید اشک ریزد در عزای خویشتن
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
10:29
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان