display result search
منو

آوای همایون

  • 10 قطعه
  • 6':20" مدت زمان
  • 70 دریافت شده
آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
نوازنده ی تار و بم تار : حمید سکوتی
نوازنده ی کمانچه : شهرام صارمی
نوازنده ی نی : پویا معتمدی
نوازنده ی سنتور : اسماعیل صفری
نوازنده ی تنبک : مهدی جهانگردی

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 3:51
  • 8:09
    ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم غم هجران تو را چاره ز جايي بكنيم دل بيمار شد از دست رفيقان مددي تا طبيبش به سر آريم و دوايي بكنيم آن كه بي جرم برنجيد و به تيغم زد و رفت بازش آريد خدا را كه صفايي بكنيم خشك شد بيخ طرب راه خرابات كجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمايي بكنيم حافظ
  • 7:05
    چه شب است يا رب امشب كه ز پي سحر ندارد من و اين همه دعاها كه يكي اثر ندارد غلط است اين كه گويند كه به دل ره است دل را دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد بي سبب از ما جدايي مي كند اي مسلمانان به فريادم رسيد كان غلامي بي وفايي مي كند ، جدايي مي كند بكش و بكش به خنجر ، بنگر به جان عاشق كه به غير عشقبازي ، گنه دگر ندارد عرفي شيرازي
  • 4:30
    مدد از خاطر رندان طلب اي دل ور نه كار صعب است مبادا كه خطايي بكنيم سايه ي طاير كم حوصله كاري نكند طلب از سايه ي ميمون همايي بكنيم دلم از پرده بشد حافظ خوش لهجه كجاست تا به قول و غزلش ساز نوايي بكنيم حافظ
  • 6:00
    هركه را كه بخت ديده مي دهد در رخ تو بيننده مي كند وان كه مي‌كند سير صورتت ، وصف آفريننده مي‌ كند هر گه از درش خيمه مي‌ كنم ، جامه مي‌ درم ، نعره مي‌ زنم من به حال دل گريه مي‌ كنم ، دل به كار من خنده مي‌ كند چون به روي خود پرده مي‌ كشد ، روز روشنم تيره مي‌ شود چون به موي خود شانه مي‌ زند ، خاطرم پراكنده مي‌ كند گاه مي‌ دهد جام مي به جم ، گاه مي‌ زند پشت پا به غم پير مي فروش از سر كرم ، كارهاي فرخنده مي‌ كند فروغي بسطامي
  • 1:50
  • 3:07
    به روي دلبري گر مايلستم مكن منعم گرفتار دلستم خدا را ساربان آهسته مي ران كه من وامانده ي اين قافلستم باباطاهر
  • 5:22
    پيامي ز مهرباني رسان تو از من به آن كه داني كه تا دهم جان ، به مژدگاني گرم از آن مه ، خبر رساني به راه عشق تو پا نهادم زمام دل را ز دست دادم ز هجر رويت ز پا فتادم درين ره آخر ، ز ناتواني ز هجر رويت شبي نخفتم حديث عشقت به كس نگفتم غم فراقت به دل نهفتم كند چه با اين ، غم نهاني
  • 13:48
    ديشب صداي تيشه از بيستون نيامد گويا به خواب شيرين فرهاد رفته باشد شادم كه از رقيبان دامن كشان گذشتي گو مشت خاك ما هم بر باد رفته باشد ساقيا مي ده كه ما دردي كش ميخانه ايم با خرابات آشنا ، از خرد بيگانه ايم خويشتن سوزيم و جان برسر نهادي شمع وار هركجا در محفلي شمعي ست ، ما پروانه ايم اندرين راه ار بداني ، هردو از يك جاده ايم وندرين كوي ار ببيني ، هردو از يك خانه ايم گر به طوفان مي سپارد ، يا به ساحل مي برد دل به دريا و سپر بر روي آب افكنده ايم عارف اندر چرخ و صوفي در سماع آورده ايم شاهد اندر رقص و افيون در شراب افكنده ايم
  • 6:20
    حيلت رها كن عاشقا ديوانه شو ديوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو رو سينه را از سينه‌ ها هفت آب شو از كينه‌ ها وانگه شراب عشق را پيمانه شو پيمانه شو بايد كه جمله جان شوي تا لايق جانان شوي گر سوي مستان مي‌ روي مستانه شو مستانه شو گر چهره بنمايد صنم پر شو از او چون آينه ور زلف بگشايد صنم ، رو شانه شو رو شانه شو مولوي

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • استاد کریم صالح عظیمی ، گوهر نایابیست که به لحاظ متانت طبع و بزرگی مهجور افتاده اند ، درک اساتیدی همچون اقبال آذر ، عبدالله خان دوامی و وفاداری عاشقانه و تمرکز دقیق بر اجرای ردیف های آوازی موسیقی ملی ایشان را ماندگار کرده است
  • خیر سرش شاگرد اقبال بوده مثلا...............به جای آواز داره ردیف میخونه که ایشون
  • کاربر مهمان
    چرا نميشه دانلود کرد
    با سلام و تشکر از شما . به جهت رعایت حقوق هنرمندان قطعات صرفا برای شنیدن در اختیار شماست

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی