display result search
منو

پنج تصنیف از استاد اسماعیل مهرتاش

  • 7 قطعه
  • 2':04" مدت زمان
  • 3187 دریافت شده
تصانیفی از اسماعیل مهرتاش با تنظیم هوشنگ فراهانی و آواز: علی اصغر بهمنی

نوازندگان گروه چکاد
هوشنگ فراهانی: تار و بمتار
علیرضا جواهری: سنتور و تنبک
سینا جهان آبادی: کمانچه
فرهاد زالی: نی
افشین خلج: دف و دایره

تکنوازان:
هوشنگ فراهانی: تار و سه تار
علیرضا جواهری: سنتور
فرشاد صارمی: کمانچه

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 10:18
    وقت طرب خوش يافتم آن دلبر طناز را ساقي بيار آن جام مي مطرب بزن آن ساز را امشب كه بزم عارفان از شمع رويت روشن است آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را من مرغكي پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ ام گر زان كه بشكستي قفس بنمودمي پرواز را روي خوش و آواز خوش دارند هر يك لذتي بنگر كه لذت چون بود محبوب خوش آواز را شور غم عشقش چنين حيف است پنهان داشتن در گوش ني رمزي بگو تا بركشد آواز را سعدي تو مرغ زيركي خوبت به دام آورده‌ام مشكل به دست آرد كسي مانند تو شهباز را سعدي
  • 17:15
    من از تو صبر ندارم كه بي تو بنشينم كسي دگر نتوانم كه بر تو بگزينم بپرس حال من آخر چو بگذري روزي كه چون همي‌ گذرد روزگار مسكينم بگرد بر سرم اي آسياي دور زمان به هر جفا كه تواني كه سنگ زيرينم چو روي دوست نبيني جهان نديدن به شب فراق منه شمع پيش بالينم ندانمت كه چه گويم تو هر دو چشم مني كه بي وجود شريفت جهان نمي‌بينم سعدي
  • 4:26
    كاش كان دلبر عيار كه من كشته اويم بار ديگر بگذشتي كه كند زنده به بويم ترك من گفت و به تركش نتوانم كه بگويم چه كنم نيست دلي چون دل او ز آهن و رويم تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خيزم تا نفس ماندم اندر عقبش پرسم و پويم ديده بر ديده اويي چه خيال است و تمنا مگر آن گه كه كند كوزه‌ گر از خاك سبويم دوش مي ‌گفت كه سعدي غم ما هيچ ندارد مي‌ نداند كه گرم سر برود دست نشويم سعدي
  • 7:47
    من آن نقـش آفرين نقـاش پيـرم تو آن نقشي كه در دامت اسيرم زدم بر پـرده صـد بـارت دريـغـا نه آن بودي كه هستي در ضميرم پرتو كرمانشاهي
  • 6:11
    صيا را بگوييد رحمي كند به حالم بندم گشايد از پا من خود شكسته بالم شرح غم دلم را خود با كه باز گويم؟ آن غمگساز از مهر گر ننگرد به حالم بوسه بر چشم تو جانا نزنم گو چه كنم؟ داغ دل از تو تمنا نكنم گو چه كنم؟ من سري دارم و جاني به كف از بهر نثار گر به پاي تو دلارا نكنم گو چه كنم؟ تن خود را كه شد از فيض چشم ات بيمار گر به لعل تو مداوا نكنم گو چه كنم؟ نظامي
  • 10:29
    بيا جانا دل پردرد من بين سرشك سرخ و روي زرد من بين غم مهجوري و درد صبوري همه برجان غم پرورد من بين باباطاهر الهي آتش عشقم به جان زن شرر زان شعله ام بر استخوان زن چو شمعم بر فروز از آتش عشق بر آن آتش دلم پروانه سان زن باباطاهر اگر مستان هستيم از تو ايمان وگر بي پا و دستيم از تو ايمان اگر گبريم و ترسا و مسلمان بهر ملت كه هستيم از تو ايمان باباطاهر
  • 2:04
    گردش چرخ به كامم كردي قرعه ي بخت به نامم كردي خواجه بفروختي ام صد ره و باز به يكي حلقه، غلامم كردي باده به جامم كردي ،باده به جامم كردي برو اي دوست! حلالت نكنم زندگي را تو حرامم كردي عمر هجرانِ تو هم گشت تمام ليك روزي كه تمامم كردي باده به جامم كردي، باده به جامم كردي شهريار

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی