ترانهی پاپ با مضمون پیروزی انقلاب و بیکلام همین ترانه
سرزمین آسمانی در سفر با تو
در عبور از خاطرات تلخ تا شیرین
در مرور یادها چندیست می بینم
خیره جفتی چشم بر من بنگرد سنگین
خیره جفتی چشم با برق هزاران چشم
انعکاس شعله در آیینه می جویم
چشمهای رازجو از من چه می خواهند
چشمهای قصهگو با من چه می گویند
تا نپنداری که بی حرفند و خاموشند
قصه گوی باغ های سرخ گل جوشند
قصه این بود سرزمینی آسمانی در زمین بود
از ازل دست خدا بنوشته بر پیشانیش ایمان
نام شورانگیز او ایران
ایران
بی سر سازش هم از اول با بت و بتگر
پهنه رادی جوانمردی خطۀ مردان نام آور
سرزمینی قرنها طوفان شب را تاب آورده
نو به نو در سینه نور صبح پرورده
سرزمینی زخمدار قرن ها بیداد
مزرع صبر و ثباتش ناگهان گل داد
صبح بختش از افق تابید
فتح فردا فاش در آیینه اش خندید
انعکاس نور در شب تار جهان افتاد
آتشی در خرمن اهریمنان افتاد
چشم دشمن کی تواند دید این فتح نمایان را
هرچه اهریمن یکی شد
آتشی افروخت تا بسوزد مرگ ایمان را
جایگاه شرز شیران را دلیران را ملک ایران را
با صفیر آن نخستین تیر که از
اردوی نامردان بر تن تب دار مردستان فرود آمد
جانهای سبک بالان
در سماع و در سرود آمد
قطره قطره قطره های پاک ،
اصل پاک، نسل پاک رودشد
دریای طوفان خیز شد
سیل شرف برخاست
صف به صف مجموعۀ ایمان
پیش روی کف قد آراست
عزم و رزم جان نثاران وطن نگذاشت
رخنه در پیوند داغ و جسم و جان باشد
از حریم عشق و ایمان خطۀ ایران
مشت خاکی در کف اهریمننان باشد
گرچه رنگین شد به خون عاشقان این خاک
آن نهال کوچک اما برگ و بار آورد
سروها ، دلدادگی ها- پاکبازی ها
گل به گل جوشید و پیغام بهار آورد
سرزمین آسمانی در سفر با تو
در عبور از خاطرات تلخ تا شیرین
در مرور یادها چندیست می بینم
خیره جفتی چشم بر من بنگرد سنگین
خیره جفتی چشم با برق هزاران چشم
انعکاس شعله در آیینه می جویم
چشمهای رازجو از من چه می خواهند
چشمهای قصهگو با من چه می گویند
تا نپنداری که بی حرفند و خاموشند
قصه گوی باغ های سرخ گل جوشند
قصه این بود سرزمینی آسمانی در زمین بود
از ازل دست خدا بنوشته بر پیشانیش ایمان
نام شورانگیز او ایران
ایران
بی سر سازش هم از اول با بت و بتگر
پهنه رادی جوانمردی خطۀ مردان نام آور
سرزمینی قرنها طوفان شب را تاب آورده
نو به نو در سینه نور صبح پرورده
سرزمینی زخمدار قرن ها بیداد
مزرع صبر و ثباتش ناگهان گل داد
صبح بختش از افق تابید
فتح فردا فاش در آیینه اش خندید
انعکاس نور در شب تار جهان افتاد
آتشی در خرمن اهریمنان افتاد
چشم دشمن کی تواند دید این فتح نمایان را
هرچه اهریمن یکی شد
آتشی افروخت تا بسوزد مرگ ایمان را
جایگاه شرز شیران را دلیران را ملک ایران را
با صفیر آن نخستین تیر که از
اردوی نامردان بر تن تب دار مردستان فرود آمد
جانهای سبک بالان
در سماع و در سرود آمد
قطره قطره قطره های پاک ،
اصل پاک، نسل پاک رودشد
دریای طوفان خیز شد
سیل شرف برخاست
صف به صف مجموعۀ ایمان
پیش روی کف قد آراست
عزم و رزم جان نثاران وطن نگذاشت
رخنه در پیوند داغ و جسم و جان باشد
از حریم عشق و ایمان خطۀ ایران
مشت خاکی در کف اهریمننان باشد
گرچه رنگین شد به خون عاشقان این خاک
آن نهال کوچک اما برگ و بار آورد
سروها ، دلدادگی ها- پاکبازی ها
گل به گل جوشید و پیغام بهار آورد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:33
-
6:37
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه