ترانه ی پاپ
نور افشانده خدا در قدم خاتم ما
نیست بر آینه خطی ز غبار غم ما
صد سلیمان گل از شرم
فرو پوشد روی ، گر شعاعی بدرخشد
ز رخ خاتم ما
این که می آید و می بارد و می تابد کیست
این که خورشید شده در دل جام جم ما
شور او سرخ تری واقعه در قحطی عشق
نام او سبزترین خاطره بر پرچم ما
ما چه داریم به جز اشک و دعای دم صبح
ای پذیرنده به قربان تو ، بیش و کم ما
کم کمک بوی تو از سمت چمن می آید
وقت آن است که جاری بشود زمزم ما
نور افشانده خدا در قدم خاتم ما
نیست بر آینه خطی ز غبار غم ما
صد سلیمان گل از شرم
فرو پوشد روی ، گر شعاعی بدرخشد
ز رخ خاتم ما
این که می آید و می بارد و می تابد کیست
این که خورشید شده در دل جام جم ما
شور او سرخ تری واقعه در قحطی عشق
نام او سبزترین خاطره بر پرچم ما
ما چه داریم به جز اشک و دعای دم صبح
ای پذیرنده به قربان تو ، بیش و کم ما
کم کمک بوی تو از سمت چمن می آید
وقت آن است که جاری بشود زمزم ما
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:30
-
4:30بی كلام ترانه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه