تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
می آیی که بشورانی من و دل و این بخت پا در گل
چشمم گشته چو دریایی ، بیا بیا بنشین بر این ساحل
چه خوش آن دلی که بگشایی
چه خوش آن دمی که تو باز آیی
چه خوش آن منی که تو را جویم
به هر زبان ذکر تو را گویم
می گیرم بهانه ی تو زیور لب شده ترانه ی تو
چه خوش آن دلی که بگشایی
چه خوش آن دمی که تو باز آیی
در راهت چو من هزاران قافله قافله روانه ی تو
ننشینم ز پا تا رسیدنت دل خسته جان خسته
ای سایه سارم
همه تن چشمم به ره تو من
سر و پا گل در بند تو من
به هوای تو گر پروازم
به امید تو با دل می سازم
می آیی که بشورانی من و دل و این بخت پا در گل
چشمم گشته چو دریایی ، بیا بیا بنشین بر این ساحل
چه خوش آن دلی که بگشایی
چه خوش آن دمی که تو باز آیی
چه خوش آن منی که تو را جویم
به هر زبان ذکر تو را گویم
می گیرم بهانه ی تو زیور لب شده ترانه ی تو
چه خوش آن دلی که بگشایی
چه خوش آن دمی که تو باز آیی
در راهت چو من هزاران قافله قافله روانه ی تو
ننشینم ز پا تا رسیدنت دل خسته جان خسته
ای سایه سارم
همه تن چشمم به ره تو من
سر و پا گل در بند تو من
به هوای تو گر پروازم
به امید تو با دل می سازم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:23
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان