تصنیفی ساخته اسدالله ملک با صدای محمود محمودی خوانساری
یادم کن شب ها که با او همپا
رنج هستی را بیان می کردم
شکایت ها از جفا می کردم
کو هم نفسی که خبر شود از غم جانم
بی او سخنی نبود به خدا به زبانم
شاید که دگر شمع بزم دیگران شد خدا نکرده
آنگه چون من
گلبرگی را
پرپر می کردی
یادم کن در بزم یاران گاهی
دلدار ما نشوی نشوی یارا
غم خوار ما نشوی نشوی یارا
چه با من کردی
خدا می داند
یادم کن شب ها که با او همپا
رنج هستی را بیان می کردم
شکایت ها از جفا می کردم
کو هم نفسی که خبر شود از غم جانم
بی او سخنی نبود به خدا به زبانم
شاید که دگر شمع بزم دیگران شد خدا نکرده
آنگه چون من
گلبرگی را
پرپر می کردی
یادم کن در بزم یاران گاهی
دلدار ما نشوی نشوی یارا
غم خوار ما نشوی نشوی یارا
چه با من کردی
خدا می داند
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان