آواز در مایه بیات اصفهان
تا کی گذرد روز و شبم جمله مکرر از گردش اختر
حیف است حیف است حیف است
که بیهوده رود وقت میسر از دست سراسر
این دامن بس در خطر سیل دمان است کی جای امان است
در دامن این بادیه تنها شده بی سر در دور ز پیکر
فیضی نتوان یافت به این سیرت و کردار وین خصلت و رفتار
فوزی نتوان جست به این طینت و گوهر
وین نفس زبونتر
افسوس بر این عمر هدر رفته به باطل
بهر هوس دل
وان خواری و دشواری بس بی حد و بی مرز
در ساحت محشر
زین ورطه پر واهمه چون رخت توان بست
یا خود بتوان رست
جز با مدد مهر تو ای نبی داور
زین وضع مقدر
تا کی گذرد روز و شبم جمله مکرر از گردش اختر
حیف است حیف است حیف است
که بیهوده رود وقت میسر از دست سراسر
این دامن بس در خطر سیل دمان است کی جای امان است
در دامن این بادیه تنها شده بی سر در دور ز پیکر
فیضی نتوان یافت به این سیرت و کردار وین خصلت و رفتار
فوزی نتوان جست به این طینت و گوهر
وین نفس زبونتر
افسوس بر این عمر هدر رفته به باطل
بهر هوس دل
وان خواری و دشواری بس بی حد و بی مرز
در ساحت محشر
زین ورطه پر واهمه چون رخت توان بست
یا خود بتوان رست
جز با مدد مهر تو ای نبی داور
زین وضع مقدر
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:08
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه