ترانه ی پاپ کردی در تکریم مقام مادر
تو خر خوت و خدات مه نذر خال دالگم
باخ بهشت ارا خوتان مه هامه مال دالگم
نه تانه پیو نه گریه سه یه فرش عرشه زریه سه
ملک ملک حور و پری ها پر شال دالگم
خطی گل و خطی خوره چمی وهار نیوسنی
خیال خام سرده وا بوگه زوال دالگم
آیه و آیه روشنی بایه و بایه ونجمی
کینی ده خور خور ده کینی چاو دلال دالگم
سر ارا بچوگه آسمان ریشگ خواسنم تنی
پیرم و جور بیوچگی سر نمه بال دالگم
هر شوی آساره بمو و هر گل صو خور او چنم
کلیل باخ آسمان ها ده قپال دالگم
دس و دعا ارا منه خدا خدا ارا منه
مه که کسی نیم خدا بنوره حال دالگم
ترجمه:
تو خودت را فدای خودت و هر آنچه که مالک نفست شده بکن، اما من فدای وجود مادرم
خانه مادرم برای من از باغ بهشت گواراتر است
نه تار و پود است و نه گره بلکه خود فرش عرش است و مقدس
هزاران حور و پری ثناگوی مادرم هستند
صورتش مانند گل و آفتاب است چشمانش از بهار میسراید
خیال خامی است که خزان غم مادرم را شکسته خاطر کند
وجود مادرم آیههایی است از روشنی و نور
چشمان زلالش به سان چشمه ای پاک و درخشان است مادرم
حتی اگر سرم به آسمان برسد باز هم نیازمند مادرم هستم
پیرم و مانند کودکان سر به دامان مادرم میگذارم
هر شب ستاره میچینم و هر صبح آفتاب
کلید باغ آسمان در دستان مادرم است
همیشه دست به دعاست برای من و مشغول تضرع از خدا برای من
خدایا من که کسی نیستم اما تو نگهدار مادرم باش.
تو خر خوت و خدات مه نذر خال دالگم
باخ بهشت ارا خوتان مه هامه مال دالگم
نه تانه پیو نه گریه سه یه فرش عرشه زریه سه
ملک ملک حور و پری ها پر شال دالگم
خطی گل و خطی خوره چمی وهار نیوسنی
خیال خام سرده وا بوگه زوال دالگم
آیه و آیه روشنی بایه و بایه ونجمی
کینی ده خور خور ده کینی چاو دلال دالگم
سر ارا بچوگه آسمان ریشگ خواسنم تنی
پیرم و جور بیوچگی سر نمه بال دالگم
هر شوی آساره بمو و هر گل صو خور او چنم
کلیل باخ آسمان ها ده قپال دالگم
دس و دعا ارا منه خدا خدا ارا منه
مه که کسی نیم خدا بنوره حال دالگم
ترجمه:
تو خودت را فدای خودت و هر آنچه که مالک نفست شده بکن، اما من فدای وجود مادرم
خانه مادرم برای من از باغ بهشت گواراتر است
نه تار و پود است و نه گره بلکه خود فرش عرش است و مقدس
هزاران حور و پری ثناگوی مادرم هستند
صورتش مانند گل و آفتاب است چشمانش از بهار میسراید
خیال خامی است که خزان غم مادرم را شکسته خاطر کند
وجود مادرم آیههایی است از روشنی و نور
چشمان زلالش به سان چشمه ای پاک و درخشان است مادرم
حتی اگر سرم به آسمان برسد باز هم نیازمند مادرم هستم
پیرم و مانند کودکان سر به دامان مادرم میگذارم
هر شب ستاره میچینم و هر صبح آفتاب
کلید باغ آسمان در دستان مادرم است
همیشه دست به دعاست برای من و مشغول تضرع از خدا برای من
خدایا من که کسی نیستم اما تو نگهدار مادرم باش.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:49
کاربر مهمان