ترانه پاپ
باز با یک سینه تنهایی و غم
ماندهام در این شب دلواپسی
آه ای درد آشنای مهربان
کی به فریاد دل من میرسی
لحظههایم را ببر تا شهر نور
از شب بیهوده بودن خستهام
من به امید تو ای آیینه دار
دل به فرداهای روشن بسته ام
روز و شب همزاد من می خوانمت
با نوای خوش ترین آوازها
پاسخم را با نگاهی بازگو
ای نگاهت ترجمان رازها
با حضورت نور باران می کنی
کوچه تنهایی و تردید را
در غروب مبهم ناباوری
با تو باور می کنم خورشید را
باز با یک سینه تنهایی و غم
ماندهام در این شب دلواپسی
آه ای درد آشنای مهربان
کی به فریاد دل من میرسی
لحظههایم را ببر تا شهر نور
از شب بیهوده بودن خستهام
من به امید تو ای آیینه دار
دل به فرداهای روشن بسته ام
روز و شب همزاد من می خوانمت
با نوای خوش ترین آوازها
پاسخم را با نگاهی بازگو
ای نگاهت ترجمان رازها
با حضورت نور باران می کنی
کوچه تنهایی و تردید را
در غروب مبهم ناباوری
با تو باور می کنم خورشید را
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:15
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه