در این برنامه ، اولین ردپاها از ثبت موضوعات مربوط به موسیقی در تاریخ ایران ، باتوجه به اسناد و مدارک و شواهد بررسی می شود .
در جهان غرب ، که به مقوله ی تاریخ جدی تر نگاه می کنند ، به تاریخ بیش از ثبت وقایع و تاریخ های مربوط به روز و ماه و سال ارزش می دهند . با اهمیت دادن به رویکرد فلسفی تاریخ ، نگارش حوزه های تخصصی تاریخ نگاری جدی می شود و متون باارزشی پدید می آید .
در این قسمت از فرهنگ ، تقسیم بندی های تازه ای هم ایجاد می شود ، تا جایی که در سال های آخر قرن بیستم هم ، این تقسیم بندی را شاهد هستیم و به ویژه در حوزه ی علم اطلاع رسانی و تهیه ی متون کتاب شناسی می بینیم که مقوله ای مثل تاریخ و نقد را در یک حوزه و در همجواری هم قرار می دهند و علتش هم این است که نگاه از بیرون به پدیده ای مثل موسیقی رشد می کند و شکل می گیرد و همراه با جریان نقد ، ضرورتِ داشتنِ اطلاعات بیش تر و دقیق تر تاریخی و ضرورت دست یابی به مستندات زیاد ، برای اندیشیدن به آن ها و استخراج نتایج ، ضروری می شود .
درواقع در پسِ این رویکرد به تاریخ ، نیازهایی از قبیل نیازهای اجتماعی و جدی و متفکرانه وجود دارد . در جهان غرب از اوایل قرن 19 ، کارل مارکس، عینک تاریخمندی را به چشم انسان زد . دیدن موضوعات از پشت عینکِ تاریخ را مدیون دو فیلسوف از آلمان هستیم : مارکس و هگل .
در ایران به تبع ترجمه هایی که از این دو فیلسوف و فیلسوف های فرانسوی شد ، نوعی رویکرد مدرن تر به تاریخ شکل گرفت ؛ البته بسیار آهسته و در سطح چند نفر ... اما در ایران تاریخ نگاری کلاسیک و متعارف را شاهد هستیم . این تاریخ نگاری اولا همواره وابسته به یک جریان دولتی است ؛ یعنی در دوران باستان شاهان و امیران تاریخ نگاران را در اختیار داشتند و آن ها را حمایت می کردند تا بتوانند تاریخ را مطابق میل ارباب قدرت ثبت کنند . بعدها دولت ها جای سلاطین را گرفتند .
دومین مختصه این است که تاریخی که ازسوی ارباب قدرت سفارش داده می شود ، تاریخ سیاسی است که ربط مستقیم با رفتار و اعمال سیاستمداران دارد و آن ها سعی داشتند به این شیوه تصویر مطلوبی از خود به جا گذارند .
سومین ویژگی این است که تاریخ نگاری یکسونگر است ، یعنی به یک جنبه ی خاص ، افراد و وقایع خاص می پردازد و موضوعات را از زوایای مختلف بررسی نمیکند . یعنی نگاه آن فقط مربوط به مسائل دوران خود بوده و کم تر تاریخ نگاری ، به مسائل پیش از خود اشاره کرده است .
در این موقعیت تاریخ نگاری ، امری غیرمردمی ، تفنی و وابسته به ارباب قدرت در هر دوره ای است .
اما مقوله ی تاریخ هنر در ایران ، یک مقوله ی مردمی است که ریشه های آن به قرن ها پیش برمی گردد ... .
گفتنی است این برنامه پیشتر ، از شبکه ی رادیویی فرهنگ پخش شده است .
در جهان غرب ، که به مقوله ی تاریخ جدی تر نگاه می کنند ، به تاریخ بیش از ثبت وقایع و تاریخ های مربوط به روز و ماه و سال ارزش می دهند . با اهمیت دادن به رویکرد فلسفی تاریخ ، نگارش حوزه های تخصصی تاریخ نگاری جدی می شود و متون باارزشی پدید می آید .
در این قسمت از فرهنگ ، تقسیم بندی های تازه ای هم ایجاد می شود ، تا جایی که در سال های آخر قرن بیستم هم ، این تقسیم بندی را شاهد هستیم و به ویژه در حوزه ی علم اطلاع رسانی و تهیه ی متون کتاب شناسی می بینیم که مقوله ای مثل تاریخ و نقد را در یک حوزه و در همجواری هم قرار می دهند و علتش هم این است که نگاه از بیرون به پدیده ای مثل موسیقی رشد می کند و شکل می گیرد و همراه با جریان نقد ، ضرورتِ داشتنِ اطلاعات بیش تر و دقیق تر تاریخی و ضرورت دست یابی به مستندات زیاد ، برای اندیشیدن به آن ها و استخراج نتایج ، ضروری می شود .
درواقع در پسِ این رویکرد به تاریخ ، نیازهایی از قبیل نیازهای اجتماعی و جدی و متفکرانه وجود دارد . در جهان غرب از اوایل قرن 19 ، کارل مارکس، عینک تاریخمندی را به چشم انسان زد . دیدن موضوعات از پشت عینکِ تاریخ را مدیون دو فیلسوف از آلمان هستیم : مارکس و هگل .
در ایران به تبع ترجمه هایی که از این دو فیلسوف و فیلسوف های فرانسوی شد ، نوعی رویکرد مدرن تر به تاریخ شکل گرفت ؛ البته بسیار آهسته و در سطح چند نفر ... اما در ایران تاریخ نگاری کلاسیک و متعارف را شاهد هستیم . این تاریخ نگاری اولا همواره وابسته به یک جریان دولتی است ؛ یعنی در دوران باستان شاهان و امیران تاریخ نگاران را در اختیار داشتند و آن ها را حمایت می کردند تا بتوانند تاریخ را مطابق میل ارباب قدرت ثبت کنند . بعدها دولت ها جای سلاطین را گرفتند .
دومین مختصه این است که تاریخی که ازسوی ارباب قدرت سفارش داده می شود ، تاریخ سیاسی است که ربط مستقیم با رفتار و اعمال سیاستمداران دارد و آن ها سعی داشتند به این شیوه تصویر مطلوبی از خود به جا گذارند .
سومین ویژگی این است که تاریخ نگاری یکسونگر است ، یعنی به یک جنبه ی خاص ، افراد و وقایع خاص می پردازد و موضوعات را از زوایای مختلف بررسی نمیکند . یعنی نگاه آن فقط مربوط به مسائل دوران خود بوده و کم تر تاریخ نگاری ، به مسائل پیش از خود اشاره کرده است .
در این موقعیت تاریخ نگاری ، امری غیرمردمی ، تفنی و وابسته به ارباب قدرت در هر دوره ای است .
اما مقوله ی تاریخ هنر در ایران ، یک مقوله ی مردمی است که ریشه های آن به قرن ها پیش برمی گردد ... .
گفتنی است این برنامه پیشتر ، از شبکه ی رادیویی فرهنگ پخش شده است .
صداها
-
عنوانزمان
-
15:03
مشخصات برنامه
سایر مشخصات
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه